عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم
عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

دلشکسته

وداع

می روم خسته وافسرده وزار سوی منزلگه ویرانه خویش 

به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده ودیوانه خویش 

می برم تاکه دران نقطه دور شست و شویش دهم از رنگ گناه 

 شست وشویش دهم ارلکه عشق زین همه خواهش بی جاه تباه 

می برم تا زتو دورش سازم  زتو ای جلوه امید محال 

می برم زنده به گورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال 

ناله ملرزد می رقصد اشک اه بگذار که بگریزم من 

از تو ای چشمه جوشان گناه شاید ان که بپرهیزم من

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد