"دوستـــتدارم" رابرای هردویـمان فرستادی....
هم من.هم او.خیانـــت می کردی یاعدالت؟؟؟؟؟
باید مغرور بود,
دور از دسترس,
باید مبهم بود و سرسنگیـن!
خاکـ کـه باشـ آسفالتت مـیکنند
و از رویت رد مـیشوند...
من یک عذرخواهی به "خودم" بدهکارم
برای اینکه احساساتی بودم
برای اینکه یک رو بودم
برای اینکه غرورم را شکستم
برای اینکه ساده بودم
... برای اینکه انسان بودم
" خودم "
من رو ببخش !!!
و از صداقت سرشار …!
اما…
دنیا پر از ریا و دروغ !
و مرا نیز اینگونه می خواهد …
امروز بر سادگی خود گریستم … ویا نه … خندیدم !
تلخ است حرف من
زهر است گفته های نسنجیده ام …
ولی ...
بنشین و سطر سطر مرا جستجو بکن
بار دگر مرا بخوان
راستی!
چه زجر آور است فریادی که درون سینه ام حبس شده است …
مشگی به تن کنید
عزا گرفته ام
برا مرگ یکـ احساس
احسآس بـ بزرگ یکـ غرور لـ شده
بـ زیر خیانت ها یکـ عشق دروغیـ اینجا ..
در خلوتگاه ایـ عشق صدا شیونها دردناکم
صدا نفریـ ها ایـ دل شکستـ ام
روز بـ گوشت خواهد رسید ..
ایـ صدا را ..
دست سرسخت سرنوشـت بـ گوشت م رساند
برا زجرها ایـ قلب سوختـ ام
برا هر نفس کـ با مرگ کشیدم ..
برا تکـ تکـ ثانیـ ها تنهای ام
و برا غرور شکستـ ام ..
دیدار ب قیامت عزیز م