عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم
عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

دلشکسته

ساده

ساده میخندم..

ساده می گریم..

ساده می گذرم..

بلند می خندم و به هر سازی میرقصم..

نه اینکه دل خوشم !

نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد !

مدت طولانی شکستمم.. زمین خوردمم..

سختی دیدمم..گریه کردمم و حالا..

برای " زنده ماندن " خودم را به " کوچه ی علی چپ " زده ام..!

روحم بزرگ نیست ! دردم عمیق است..

می خندم که جای زخم هایم را نبینی...


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد