-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 23:19
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی و بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم ! نمیخوامت .... این جمله رو بشنوی : " غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی " ... !!!
-
دوست دارم
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 23:18
همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : نمیدونم اما حالا میخوام بهت بگم : یکی !!! میدونی چرا ؟ چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا...
-
عزیزمهربونم
سهشنبه 12 فروردینماه سال 1393 18:29
سلام بهار زندگیم ، سلام قشنگ بی ریا حالت چطوره نازنین ، چه می کنی با دوریا روزات چه جوری می گذرن ، شبا چطور سر می کنی چقد تا خوابت ببره ، این ور و اون ور می کنی از تو دلت خبر دارم حال دلت خیلی بده این سرنوشت عاشقا ، از اون قدیم تا ابده عشقه و سیصد تا بلا ، یه وقت نگی نمی تونی قصه مونو ولش کنی ، بگی دیگه نمی خونی یه...
-
عشقم
سهشنبه 12 فروردینماه سال 1393 18:21
عشقم به من بگو...... بگو ایا به یاد من دمی سر می کنی یا نه..... تو هم یادی ز پرواز کبوتر می کنی یانه..... دل من تشنه و خواهان یک جرعه نگاه توست..... مرا در شهد چشمانت شناور می کنی یا نه..... هزاران بار گفتم دوستت دارم عزیز دل بگو احساس قلبم را تو باور می کنی یانه.... تمام شعرهای سبز و نارنجی برای توست غزلهای مرا ایا...
-
روز تنهایی من...
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1392 02:21
روز تنهایی من... روز نیلوفری یاد تو بود یاد لبخند نگاهت ... یاد رویایی آغوش تو بود روز تنهایی من... چهره سرد زمین یخ زده بود گره مردمک چشم تو باز به نگاه شب تنهاییمان زل زده بود روز تنهایی وغم.! قدر دلتنگی من... آســـمان پــیدا بود
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1392 19:38
تنها برخی از آدمها باران را احساس می کنند … بقیه فقط خیس می شوند
-
میایی..
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1392 14:08
میدانمـ روزیــــــ تو میـ آییــــــــ بهـ امید آمدنتـــــــــــ ـهر روز در شهــــــــــر سرگردانمــــــ
-
دلم گرفته...
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1392 20:15
این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست
-
دل شکسته
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 20:25
وقتی خدا در دلهای شکسته جا دارد چرا بر دستان کسی که بارها دلم را شکست بوسه بزنم؟
-
بی خوابی..
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 16:51
بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم که شب آرامش نگاه تو را برایم زمزمه می کند . آرام بخواب که من بی قرارم، بیدارم تا تو آرام بخوابی .
-
دیوار
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 21:12
هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد خوش به حال تو که خودت را راحت کردی یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من
-
سابق...
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 13:47
شاعر شعر حقایق نیستی مثل من مجنون و عاشق نیستی من همیشه دوستت دارم تو رو این تویی که مثل سابق نیستی
-
کاغذ های بی جان..
جمعه 24 خردادماه سال 1392 19:07
همه قراردادها ها را که روی کاغذ های بی جان نمی نویسند! بعضی از عهدها را روی قلب ها می نویسند. حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد... شکستنشان یک آدم را می شکند!
-
باید رفت...
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 12:20
یـــاد گرفتم : گاهی نباید ناز کـشید انتظار کـشید آه کـشید درد کـشید فریاد کـشید . تـنهـآ باید دست کـــــشید و رفتـ
-
سیگارم
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 22:28
سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم کام عمیق همراه آهی کوتاه بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه مثل خودم . . . نفسم میگیره از زندگی اجباری
-
روزها
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 22:14
-
حواست باشد
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 21:49
حواست باشد بانو اگربه مردی بیش از حد بها بدهی دیگر برای داشتنت تلاش نمیکند نگاهش سرد میشود کلامش بی روح دستانش یخ زده حرف هایش بوی دل مردگی میگرد و اغوشش بوی هوس
-
عجب
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 17:13
عجب دلم هوای تو را کرده کاش تصویرت نفس میکشید
-
سلام عزیز مهربون
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 21:55
سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟ اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟ شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست از آسمون ستاره کش برم برات...؟ اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟ تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم...
-
روزت مبارک مادرم
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 13:57
-
آدمها
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1392 20:33
قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بیخبر قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد همان که گاهی می شکند گاهی می گیرد و گاهی می سوزد گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه و گاهی هم از دست می رود ... با این دل است که عاشق می شویم با این دل است که دعا می کنیم با همین دل است که نفرین می کنیم و گاهی وقت...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 14:57
-
با من تماس بگیر خدایا...
جمعه 30 فروردینماه سال 1392 18:56
با من تماس بگیر خدایا... هر روز شیطان لعنتی خط های ذهن مرا اشغال می کند هی با شماره های غلط زنگ می زند آن وقت من اشتباه می کنم و او با اشتباههای دلم حال می کند *** دیروز یک فرشته به من می گفت: تو،گوشی دل خود را بد گذاشتی آن وقت ها که خدا به تو میزد زنگ آخر چرا جواب ندادی؟ چرا بر نداشتی؟ *** یادش بخیر آن روزها مکالمه...
-
او
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 16:43
پایان حکایتم شنیدنی نیست من عاشق او بودم و او عاشق او او بود که مرا از او گرفت
-
بی لیاقت
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 18:38
خط زدن برمن پایان من نیست... اغاز بی لیاقتی توست همیشه بهترین ها برای من بوده وهست اگرمال من نشدی قطعا بهترین نبودی ونیستی... این تونیستی که منو فراموش کردی این منم که به یادم اجازه نمیدم حتی از نزدیک ذهن تو عبور کند..... صحبت از فراموشی نیست صحبت از لیاقت است... محکم تراز انم که برای تنها نبودنم انچه را که اسمش را...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 22:18
سلامتی اونایی که چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . .
-
روزی آمد،
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 18:10
روزی آمد،گفت : بی معرفت ، سنگدل ، بی احساس دوستت دارم خندیدم... فریادکشید که نخندباورکن لبخندزدم... ... اشک هایش جاری شد گفت به خداقسم... دلم لرزید زیرلب گفتم خدایا نام تورابرد ...به تواعتقاد دارد .امروز زیرلب گفتم خدایا:مراببخش اگر از ابتدایش باورش میکردم،نام توبه دروغ قسم خورده نمیشد...
-
تاریــخ انقضایــت کــه ســر برســد ؛
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 12:30
این روزا انقدر دلتنگشم... که حاضرم زندگیمو بدمو یه بار دیگه ببینمش...... حتی با یکی دیگه..... یـــه زمـونــه ای شـــده کـه اگـه بـرای عشــقـت کــــوهــم بکنـــی بــه پــای فــرهـــــــاد بــودنـت نمـی ذارن!!؟ مــی ذارن بــه پــای کـنــــــه بــودنـت....!!!؟ اینکــه بـاید فـرامـوشت می کـردم را فــرامــوش کـــردم تـو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 فروردینماه سال 1392 21:28
* به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت : اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه ....... وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ...... *به سلامتی دریاچه اورمیه... نه بخاطر اینکه مظلومه فقط به خاطر اینکه هیچ وقتی اجازه نداد کسی توش غرق بشه... *به سلامتی اون بچهای که شیمی درمانی کرده همه ی موهاش ریخته، به باباش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 فروردینماه سال 1392 20:53
آن شب ... که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ... تماشا می کرد ... آن شب که شب پره ها .. عاشــقـــانه تر .. نــــور را می جســـتند ... ! و اتاقم .. سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... ! دانستم.. تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...! خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم و یک به یک ، عکسها...