عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم
عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

دلشکسته

بی خوابی..

بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم

که شب آرامش نگاه تو را

برایم زمزمه می کند.

آرام بخواب که من بی قرارم،

بیدارم  

تا تو آرام بخوابی.

دیوار

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم


ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد


خوش به حال تو که خودت را راحت کردی


یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من



سابق...


شاعر شعر حقایق نیستی



مثل من مجنون و عاشق نیستی



من همیشه دوستت دارم تو رو



این تویی که مثل سابق نیستی


کاغذ های بی جان..

همه قراردادها ها را که روی کاغذ های بی جان نمی نویسند!


بعضی از عهدها را روی قلب ها می نویسند.


حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد...


شکستنشان یک آدم را می شکند!

باید رفت...

یـــاد گرفتم :

گاهی نباید ناز کـشید

انتظار کـشید

آه کـشید 

درد کـشید

فریاد کـشید .

تـنهـآ باید دست کـــــشید و رفتـ 
رفتن

سیگارم

سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم


کام عمیق همراه آهی کوتاه


بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه


مثل خودم . . .


نفسم میگیره از زندگی اجباری


bipfa_kfsc0tkp9kxuspu8agt.jpg - اینجا بـــــــــــــازدم صبیمو سیـــــــگار صورتی..داغونمو تویی که تنها دوست منی...