عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم
عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

دلشکسته

خدافظ

"دوستـــتدارم" رابرای هردویـمان فرستادی....

 

هم من.هم او.خیانـــت می کردی یاعدالت؟؟؟؟؟

 

 

 

رنجِش نیست...
 
آدَم هـا هَمیـ اَند..
 
خوبَـنــد وَل فَراموشکــــآر...،
 
م آیَند... ممـانَند.. مرَونـــــ ـ ـ ـــد..
 
مِثل مُسافرا کـاروآ سَرآ...، 
 
مِثل اِزدحـام ِ ب اِنتهـای ِ یکـ خیابـآ
 
کَس بَرای ِ بودَ نیـامَده ، نم آیَد...نخواهـ آمد......

باید مغرور بود,

دور از دسترس,

باید مبهم بود و سرسنگیـن!


خاکـ کـه باشـ آسفالتت مـیکنند

و از رویت رد مـیشوند...

 

http://mj6.persianfun.info/img/92/6/Namayesh16/11.jpg

78316978041074517011.gif

 

من یک عذرخواهی به "خودم" بدهکارم

برای اینکه احساساتی بودم

برای اینکه یک رو بودم

برای اینکه غرورم را شکستم

برای اینکه ساده بودم

... برای اینکه انسان بودم

" خودم "

من رو ببخش !!!

 

65623088107043235403.jpg
78316978041074517011.gif

 و از صداقت سرشار …!

اما…

دنیا پر از ریا و دروغ !

و مرا نیز اینگونه می خواهد …

امروز بر سادگی خود گریستم … ویا نه … خندیدم !

تلخ است حرف من

زهر است گفته های نسنجیده ام …

ولی ...

بنشین و سطر سطر مرا جستجو بکن

بار دگر مرا بخوان

راستی!

چه زجر آور است فریادی که درون سینه ام حبس شده است …

64662209620694347801.jpg
 

مشگی به تن کنید

عزا گرفته ام

برا مرگ یکـ احساس

احسآس بـ بزرگ یکـ غرور لـ شده

بـ زیر خیانت ها یکـ عشق دروغیـ اینجا ..

در خلوتگاه ایـ عشق صدا شیونها دردناکم

صدا نفریـ ها ایـ دل شکستـ ام

روز بـ گوشت خواهد رسید ..

ایـ صدا را ..

دست سرسخت سرنوشـت بـ گوشت م رساند

برا زجرها ایـ قلب سوختـ ام

برا هر نفس کـ با مرگ کشیدم ..

برا تکـ تکـ ثانیـ ها تنهای ام

و برا غرور شکستـ ام ..

دیدار ب قیامت عزیز م

 

من

من…!

مرا که میشنـاسی؟! خودمم

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی

مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر

اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!


غیرت و عشق


در مردها حسی هست که اسمشو میذارن

 "ﻏﯿﺮﺕ"

ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ

"ﺣﺴﺎﺩﺕ"

ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ


"ﻋﺸﻖ"

.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!

دلتنگی:عشقم

عجبــــ وفـــایـــی دآرد این دلتنگــــی…!


تنهـــــاش که میـــذآریـــی میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی…

بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون
می ایستـــه بغـــل دستــتــــ …
دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ
بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:
خـــوبــی رفیـــق؟؟!!
بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ …


دوستت دارم:عشقم

چـه کــار بــه حـرفـ ــــ مـردم دارم

زنـدگــی مـن همیــن استــ ــــ ...

شبـ ـــ کـه می شـود

روی تــختم دراز میــــــکشمـــ ...

عـاشقـانه ای مـی نـویســـم ...

خیـــره مـی شــوم بـه عکســتــ ـــــ

و بـا خـودم فکـر مـی کنـــم

مگــر مـی شــود تــو را دوستــ ـــ نـداشـتــ ـــــ ...!!


چشمانت:عشقم

دوست داشـتن را در چشمـی بجــوی

که حتـــــی وقتی بستـــــــه است


رویــــــای تو را در خواب بیند

با چشمـــــان بستــــه بیـادتــــم....