آســـمان پــیدا بود
میدانمـ روزیــــــ تو میـ آییــــــــ
بهـ امید آمدنتـــــــــــ ـهر روز
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
وقتی خدا در دلهای شکسته جا دارد
چرا بر دستان کسی که بارها دلم را شکست
بوسه بزنم؟
بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم
که شب آرامش نگاه تو را
برایم زمزمه می کند.
آرام بخواب که من بی قرارم،
بیدارم
تا تو آرام بخوابی.