عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم
عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

عشق را در چشمان مادرم ودست های چروک شده پدرم یافتم

دلشکسته

عشقم



عشقم به من بگو......


بگو ایا به یاد من دمی سر می کنی یا نه.....

تو هم یادی ز پرواز کبوتر می کنی یانه.....

دل من تشنه و خواهان یک جرعه نگاه توست.....

مرا در شهد چشمانت شناور می کنی یا نه.....

هزاران بار گفتم دوستت دارم عزیز دل

بگو احساس قلبم را تو باور می کنی یانه....

تمام شعرهای سبز و نارنجی برای توست

غزلهای مرا ایا تو از بر می کنی یا نه......

نوشتم نام زیبای تو را بر صفحه قلبم

توایا اسم من را ثبت دفتر می کنی یا نه......

وحرف اخر من این که شبهای سیاهم را

به مهتاب خود منور می کنی یا نه.....

روز تنهایی من...

روز تنهایی من...
روز نیلوفری یاد تو بود
یاد لبخند نگاهت ...
یاد رویایی آغوش تو بود
روز تنهایی من...
چهره سرد زمین یخ زده بود
گره مردمک چشم تو باز
به نگاه شب تنهاییمان زل زده بود
روز تنهایی وغم.!
قدر دلتنگی من...

   آســـمان پــیدا بود

تنها برخی از آدمها

باران را احساس می کنند …

بقیه فقط خیس می شوند






میایی..

میدانمـ روزیــــــ تو میـ آییــــــــ

بهـ امید آمدنتـــــــــــ ـهر روز

در شهــــــــــر سرگردانمــــــ

دلم گرفته...

این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای

خشک شدن نیست

دل شکسته

وقتی خدا در دلهای شکسته جا دارد  

 

چرا بر دستان کسی که بارها دلم را شکست 

 

بوسه بزنم؟  

 

بی خوابی..

بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم

که شب آرامش نگاه تو را

برایم زمزمه می کند.

آرام بخواب که من بی قرارم،

بیدارم  

تا تو آرام بخوابی.